جامعه با آثار هنری تلطیف می شود/
چندین سال پیش وقتی کسی وارد یکی از رشتههای هنری میشد، دوست و آشنا و فامیل جمع میشدند تا این جوان جاهل و گمراه را سر عقل بیاورند و متوجهاش کنند که حالا جوان است و سرش داغ. متوجهاش کنند که زندگی خرج دارد و از هنر پولی در نمیآید. این روند اگرچه هنوز هم کمابیش وجود دارد ولی از بس در دیگ بقیه رشتهها هم آبی گرم شد و از بس همه دیدند که باز با رشتههای هنری میشود گرسنه نماند و چرخ زندگی را چرخاند که دیدشان به این قضیه مثبت شد.
اما حقیقتش را بخواهید خانوادهها پر بیربط هم نمیگفتهاند. کار هنری پر زحمت است و جزء جریانات لوکس بهحساب میآید و خرید یک اثر هنری یا تماشا و شنیدنآن در اولویت عموم مردم نیست. این است که مسأله اقتصاد رابطه بسیار نزدیکی با حیات هنری یک هنرمند دارد. این ماجرا در رشتههای تجسمی نمود بیشتری دارد چرا که یک هنر فردی است و هیاهوی هنرهایی مثل موسیقی و نمایش و فیلم را هم ندارد. فعالیت گالریها در سالهای اخیر، نمایشگاههای هنری و فضای مجازی هم نتوانسته آنچنان که باید کمک بزرگی به هنرمندان عرصه تجسمی بکند.
در سالهای اخیر تلاش مدیر یک موسسه هنری به نام محمد محمودی منجر به اتفاق جدیدی در تبریز شده. او توانسته سه اکسپوی نسبتاً موفق را در تبریز برگزار کند و حالا قصد دارد چهارمین اکسپو را هم در آبان ماه امسال و در چهار رشته نقاشی، خط، مجسمهسازی و عکس بهصورت سراسری در این شهر تجربه کند. با او به گفتگو نشستیم.
فکر اکسپو از کجا به ذهنتان رسید؟
مسائل اقتصادی باعث شده هنرمندان مجبور به مهاجرت شوند یا شغل دوم اختیار کنند که معمولاً هم با روحیهشان سازگار نیست و یا مجبورند خودشان را با بازار وفق دهند و سبک و سیاق کاریشان را تغییر دهند. من در آتلیهها میدیدم که کارهای یک هنرمند در آن تلنبار شده و هیچ انگیزهای برای ادامه کار ندارد. من یک آدم سینماییام و این را یاد گرفتهام که باید تولیدم به فروش برسد. -البته انباشت سرمایه در سینما زیاد است و اگر یکی از کارهای یک فیلمساز فروش نرود ممکن است تا آخر عمر دیگر نتواند کار کند- بنابراین از اینکه ببینم آثار تجسمی یک هنرمند ولو با هزینه چند بوم و چند تیوپ رنگ، گوشهای مانده متعجب میشدم.
از طرفی در سالهای اخیر تعداد گالریها در تبریز بهشدت افزایش پیدا کرده. در لیستی که من داشتم چیزی حدود ۳۰ گالری در تبریز وجود دارد که نصفشان فعال است و فروش آثار دارند، حالا کم یا زیاد، ارزان یا گرانش را کاری ندارم. گالری در این دو سال زیاد شده و این نشان میدهد مسأله اقتصادی ضرورت دارد. و البته بحث اقتصادی و نیاز به جدی گرفته شدنش مثل دانه در حال رشدی بود که نیاز به نگهداری و مراقبت داشت. ما این را دیدیم و خواستیم به نقطه خوبی برسانیم. موضوع فروش وقتی در اکسپو اتفاق میافتد، شکل متفاوتی میگیرد. منسجمتر و متمرکزتر میشود. مراجعین جدیتری را برای فروش آثار به خودش میخواند. کار یک فرد به اسم محمودی یا هر اسم دیگری هم نیست. این یک سیستم حرفهای است. کارهای بزرگی هم میکند یا میتواند انجام دهد. سیستم اکسپو باعث تربیت هنرمند میشود و او هم همزمان با ما پیش میآید.
دقیقاً از چه زمانی کار را شروع کردید و چه روندی داشتید؟
برگزاری اکسپو اواخر ۹۵ از طریق یکی از دوستان بهنام آقای مجید فتحی به ما پیشنهاد شد و در سالهای ۹۶ و ۹۷ به اجرا در آمد. ما برای اینکار خیلی سختی کشیدیم. در ابتدا هم نیاز به سرمایه داشتیم، هم نیاز به فضاسازی و هم نیاز به همکاری هنرمندان و…
حالا و بعد از گذشت دو سال و اندی، در این سه دوره حدود ۲۰۵ هنرمند شرکت داشتهاند و ما حدود ۲۵ درصد آثار ارائه شده را فروختهایم. البته هنوز اهداف اکسپو محقق نشده و شاید رسیدن به نقطه مطلوب ۱۰ سالی زمان ببرد.
نقطه مطلوب یعنی اینکه مردم داراتر شوند و همه در خانههایشان یکی دو تا تابلو یا مجسمه داشته باشند؟
در بحث خرید آثار هنری، مهمتر از اقتصاد، بحث فرهنگی است. فرهنگ اینکه من در خانه یا محل کارم نیاز به یک یا دو اثر هنری دارم. جامعه به این درک نیاز دارد. چون این کار اگر به ثمر برسد، بیشترین بهرهاش را جامعه خواهد برد. وجود اثر هنری در یک خانه، هتل، رستوران، فروشگاهها، مکانهای آموزشی، مدارس، دانشگاهها، ادارات و جایجای شهر و تماشای مداوم آثار هنری، شهر را تبدیل به یک گالری بزرگ میکند و بهواسطه آن جامعه تلطیف میشود و خشونت در آن کم میشود. انحرافات اخلاقی کم میشود. در مقابل احترام زیاد میشود. زیبایی و لبخند زیاد میشود. معضل بزرگ ما خریداران هستند. ما در ابتدا به این فکر نکرده بودیم. تصورمان این بود که آثار را نمایش میدهیم و مشتری هم میآید و میخرد. همان چیزی که الان خیلیها آن را میگویند. اما ماجرا به این سادگی نیست و ما ادعا داریم تجارب زیادی در این راه کسب کردهایم.
قطعاً تجاربی کسب کردهاید که اگر به نقطه اول برگردید تکرارشان نمیکنید؛ از آنها برایمان میگویید؟
ما در دوره اول با ادارهجات قصد همکاری داشتیم. ناشیگری بود. ادارات دولتی نمیتوانند کار بزرگی انجام دهند. مسیر اشتباهی بود. تمرکز ما باید روی بخش خصوصی باشد. اتاق بازرگانی، اتحادیه زرگرها، نظام پزشکی، مهندسی، کانون وکلا، اتحادیه رستورانداران و…
ما در دور اول کاتالوگ را بعد از اکسپو چاپ کردیم، اما باید چند هفته پیشتر چاپ شود و بهدست علاقمندان برسد. اثر هنری باید قبل از خرید توسط مشتریاش انتخاب شود.
از نظر کار تبلیغی چطور؟ تعدادی انتقاد داشتند که تبلیغات محیطی صورت نمیگیرد و اخبار آن منتشر نمیشود.
حقیقتش شهرداری در تبلیغات محیطی به ما کمک کرد. تعدادی از رسانهها هم اسپانسر ما بودند. از صدا و سیما هم دعوت کردیم که اصلاً ورود نکردند و نیامدند. بهنظرم اگر بیایند هم نگاه حمایتی ندارند و برای رفع تکلیف خواهند آمد و تأثیری نخواهد داشت.
از طرفی حضور و تماشا برای ما در اولویت نیست. در دور اول کلی تماشاگر داشتیم و خیلی خوشحال هم بودیم که چقدر بازدیدکننده داریم. اما در انتها به بیفایدگی آن پی بردیم. البته آمدن و دیدن خوب است اما اصل باید فروش آثار باشد. در دوره چهارم ما روز اول را به خریداران اختصاص دادهایم.
چه شد که مجموعه لالهپارک و هتل لالهپارک را برای اینکار انتخاب کردید؟
ما در این مدت جاهای زیادی را امتحان کردیم. البته نه اینکه لزوماً در همه آنها تجربه برگزاری اکسپو داشته باشیم، بیشترشان در همان مرحله مطالعه ماندند. با یکی از مالکان مجموعه لالهپارک آقای شهرام محقق گفتگو کردیم و خدا را شکر که ایشان چون خودشان مجموعهدار هم هستند و آدم خوشذوقیاند، استقبال کردند. میدانید که ما فقط اگر بخواهیم اجاره آن مجموعه و فضاهای دیگری که در اختیارمان میگذارند را پرداخت کنیم به مشکل برمیخوریم.
برای جذب خریدار و فروش بیشتر آثار چه راهکاری برای دور جدید دارید؟
ما ارتباطاتمان را گسترش دادهایم و با کمک پلهای ارتباطیای که در بخش خصوصی پیدا کردهایم به آنها کاتالوگ میرسانیم و دعوتشان میکنیم و حتی در بعضی موارد هزینه رفتوآمدشان را پرداخت میکنیم.
از خود تبریزیها چه؟ انگار زیاد به خریدشان امید ندارید.
تبریز از قدیم شهر فرش است. مردم نگاه سرمایهای به فرش دارند، بنابراین عموما در خانهشان تابلو فرش را دارند، هرقدر هم گران باشد تهیهاش میکنند. در سالهای اخیر این موضوع فرق کرده. روند این تغییر هم خیلی سریع است. حتی تبریز سال ۹۷، تبریز سال ۹۶ نیست. نسل جدید، خواستههای متفاوت و جدیدی دارد. الان آثار مدرن نقاشی، خواهان دارد. خانوادهها هم دوست دارند سلیقه فرزندانشان را برگزینند. ما هم سعی میکنیم خودمان را بهروز کنیم و با سلیقه غالب مخاطب پیش برویم. کار پرریسکیست البته.
خودتان بهلحاظ اقتصادی چه سودی میکنید؟
ما با اینکه تجربه زیادی کسب کردهایم اما هنوز هزینههای جاری را تأمین نکردهایم و موسسه ما ریالی سود نکرده.
خب چرا اینکار را میکنید؟ هزینه میکنید برای ۱۰ سال دیگر یا فقط مقاصد فرهنگی دارید؟
نه. این جریان، یک جریان اقتصادی-فرهنگیست. ما نمیخواهیم زیان کنیم. نگاه فرهنگی هم به معنی زیان کردن نیست. البته درآمد اقتصادی ماجرا بیشتر مال هنرمند است. ما درصدمان را از اینکار میگیریم. البته قصد ما صرفاً مقاصد بازاری نیست. اگر نتوانیم مخاطب برای هنرمندمان پیدا کنیم و اثرش را بفروشیم، او آسیب خواهد دید و ما سرمایه اصلیمان را از دست خواهیم داد. به این دلیل تمرکز اصلی ما روی فروش است.
سراغ نفراتی نمیروید که آثارشان به فروش برسد؟
اصلاً قابل محاسبه نیست. در تمامی دورهها این فرق داشته. در انتخاب آثار نمیتوانیم به ارزیابی دقیقی برسیم. کارهای دکوراتیو معمولاً به فروش میروند. اما گاهی اندازه و رنگ مهمتر است. مشتری کار را برای دکوری که دارد میخرد.
انتقادات زیادی از اکسپو شده است. مهمترینشان چیست و از کدامیک استقبال کردهاید؟
ما در حال تجربه هستیم. ما باهم رشد میکنیم. از هنرمند گرفته تا مسؤولان هتل و تیم ارزیابی ما و حتی خریدار. ما همه باهم در حال حرکت هستیم. طبیعیست که انتقادات هم بوده و تعداد زیادی بجا هم بوده. بعضی از نقدها عملیاند و ما استفاده میکنیم.
بیشترین انتقاد این بوده که سطح کیفی آثار شما پایین است و قابلیت هنری آنها کمتر است و صرفاً برای فروش انجام میشود. دفاع من هم این است که اولاً ما در حال تجربهایم. در ثانی اولویت برای ما فروش است. ما نمایشگاه برگزار نمیکنیم، مسائل اقتصادی باید اولویت ما باشد. اکسپو وقتی موفق است که بتواند بفروشد، هرچند گفته شود آثار ارائه شده در آن ضعیف است. اما اگر نتواند بفروشد و بهترین و هنریترین آثار در آن ارائه شود، اکسپوی موفقی نیست.
ما سعی می کنیم در این دوره به استانداردهای حرفهای نزدیک شویم. ما با گالریدارها مشارکت انجام میدهیم.
توجیه اینکار چیست؟
اولاً از اینکار گالریدارها منتفع میشوند. میزان مشتریها هم به واسطه حضور گالریها افزایش پیدا میکند. اکسپو متشکل از غرفه گالریدارها خواهد بود. هر گالری سیاست و آرتیست و مشتری خودش را دارد و میآیند و نظر میدهند. تعدادی از گالریدارها هم همکاری نکردند که هیچ اشکالی ندارد و از آنها هم تشکر میکنیم. انتقاداتشان را میشنویم و امیدواریم در آینده شرایطی باشد که با ایشان هم همکاری داشته باشیم.
اطلاع دارید که اکسپو در سایر شهرستانها غیر از تهران هم انجام شده یا نه؟
اکسپو در قزوین، رشت، اصفهان و شیراز هم بوده، اما امتداد نداشته و قطع شده. دوره چهارم ما سراسریست و از کل کشور هنرمند دارد. فعلاً هنرمندان ساکن تهران یا جاهای دیگر میآیند و کارشان را به یک گالری مشخص در تبریز ارائه میدهند. ما این را در سایت معرفی کردهایم ما برای شرایط پنجاهپنجاه برنامهریزی کردهایم. یعنی نصف هنرمندان بومی باشند و نصف دیگر از تهران و سایر شهرها.
اینکار باعث دلزدگی هنرمندان بومی نمیشود؟
اینکار بهنظرم باعث پیشرفت میشود. هنرمندان بومی احساس رقابت بیشتری میکنند. اتفاقاً متقاضی تهران خیلی بیشتر است، ولی ما محدود کردیم، چون هنرمندان منطقه اولویت ماست و ما در مقابلشان مسؤولیم.
نگران نیستید که در اکسپوی شما پولشویی اتفاق بیافتد؟
پولشویی بیشتر در حراجیها اتفاق میافتد و آنهم در جابجاییهای رقم بالا. قیمتها در اکسپوها و در اکسپوی ما اولاً مقطوع است، در ثانی پایین است. سوم اینکه ما همه اینها را با ریزترین اطلاعات در سامانه اکسپو قید میکنیم. در پایان هر برنامه هم با همه تسویهحساب میکنیم.
از آفتهای بعضی از اکسپوها –چنانچه گفته میشود و من اطلاعات دقیقی ندارم- این است که فروشهای کاذب وجود دارد و مبلغی هم ردوبدل نمیشود و فقط برای ارائه آمار از این ارقام استفاده میشود.
دلیل هنرمندانی که احیاناً با اکسپو همکاری نمیکنند چیست؟
بعضی از چشموهمچشمیها وجود دارد. اینکه چرا او هست، این نیست. البته اینها به من ارتباط ندارد. بهنظرم هم دلیل اینکه اینکار تا الان با وجود این مسائل به بنبست نرسیده و ادامه یافته، این است که من در رشتههای تجسمی فعالیت نداشتهام و نسبت به هیچکس یا هیچ گروهی نمیتوانستهام نگاه جانبدارانه داشته باشم. در سینما هم این نگاه وجود دارد. البته در هنرهای تجسمی بهلحاظ فردی بودن، این مشکلات بیشتر است. من سعی میکنم کنترل کنم و ورود نداشته باشم. همه برای ما محترمند و ما نگاه جانبدارانه به اختلافات شخصی نداریم. ما حتی هیچوقت روی فروش اثری، اصرار یا توجه ویژهای نداشتهایم.
حرف آخر؟
من از خانم گلستان، آقای ایمان افسریان و مدیریت مجموعه لالهپارک، اداره کل فرهنگ و ارشاد استان، شهرداری و همکاران خودم بهویژه آقای مجید فتحی که در این سه دوره در برپایی اکسپوها به ما یاری رساندهند و رسانهها تشکر میکنم.
گفتگو کننده: وحید بابایی